بین حرف و عمل، فاصله ی کوتاهی است که
تنبلی
آن را پُر میکند!!!
بالاخره بعد از تلاش های فراوان برای پیدا کردن عکس،
این پست به مرحله ی انتشار رسید
این عکسی ست تمام نما از حس درونی و حتی ظاهری من
آی این عکسه به دلم چسبید!!
باز کن پنجره ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد
و بـــــــــــــــــهار
روی هر شاخه، کنار هر برگ
شمع روشن کرده ست.
همه ی چلچله ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده ست
و درخت گیلاس
هدیه ی جشن اقاقی ها را
گل به دامن کرده ست.
حالیا معجزه ی باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمنزار ببین
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی ها را
جشــــــــــــــــن میگیرد!
من به این حقیقت واقف شده ام که
یک هشیاری نامرئی،غیر قابل لمس،بی بو
و در عین حال کاملا واقعی ،
تمام اجسام و اشکال عالم هستی را پشتیبانی می کند
این هشیاری به اسامی متفاوتی نامیده می شود
بعضی آن را خدا می نامند
و برخی دیگر نور باطن، خرد جهانی و یا هوش بیکران
نام و عنوانش مهم نیست
بلکه زیستن با آن و پیروی از این اصول
از اهمیت بنیادی برخوردار است.
از کتاب باور کنید تا ببینید
اثر وین دایر
دریانوردم!
چند روزی-حیران- در دریای وجودت گشتم.
جزیره ای دیدم!
جزیره ای که «من»
تنها «نخل» آن بودم!
از کتاب خرده ریزه های ذهن
پیام ابراهیم پور