و من تنها در آن بیشه، روان با خویش و خاموشی
سرم پر شور و دل بیتاب
و بر ساز خموشی میزدم مضراب:
-«سلام ای شب! شب مهتابی پاییز!
سلام ای لحظه های خوب، سرشار از جمیل جاری هستی،
عیار خوشترین آمیزه ی هوشیاری و مستی،
سلام ای خلوت پاکِ نجیب، ای ژرفناهای زلال حس و اندیشه
سلام ای باغ ای بیشه.»
و باران نرم نرم از خمیه های روشن مهتاب می بارید...
و زیر گام هایم خش خشِ خشکِ خزان، تَر می شد و خاموش
و من پر شور و بی هیچ از شگفتی، باز:
-«ببار ای روشنای پاک،
فرو ریز ای نخستین نم نم باران پاییزی،
زلالت را بر این افتاده تر از خاک.»
.....
پروین نوشت: بخشی از شعر دریغ و درد(2) اثر مهدی اخوان ثالث
واسا بینم این تو بودی از طرف بهزاد دندون کاشتی واسه من؟
فکر کردم واقعا خودشه
بیا بگو بینم
مگه میشه لیمو شیرین رو هم شور انداخت
جان من بیا بگو
میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه نه من نبودم
نه مامی جونی منظورم (کلم شور) بود
انقده عاشق لیمو شیرینی که از شور انداختنش هم نمیگذری
میشه مردم؟ میشه؟ داریم اصلا؟
الان دیگه باهاس با چتر بیای
عینک آفتابی مال تابستون بود
سلام
حال هیچ آشنا نمیپرسی؟
یا فقط حال ما نمیپرسی؟
نه کسی حال منو میپرسه نه من حال کسی رو
میبینی روزگار چجوری میگذره؟؟ میبینی ؟؟
میبنی خیلی کم سر میزنی؟؟
هی میام وبلاگت میبینم خبری نیست نه نظری نه پستی!!!
بعد یهو میام میبینم هم نظر گذاشتی هم دوتا پست جدید!!
حالا میام میگم بیا پست جدیدمو ببین
بر علوس


ملوس
لوس
خوشجیل
لوستر
قشنگ
ناز
خفن
دکل انرژی مامی شوهری
سلوم وصد سلوم
مامی شوهری شما را بسیار میدوستت
میدانی ایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ســـــــــــــــــــــــــــلام مامی جونی
علوس ملوس لوستر هم مامی شوهریش رو خیلی میدوستت
بلــــــــــــــــــــی میدانم میدوستی مرا
سلاممم دوست عزیز وبلاگ قشنگی داری اگه تمایل داشتی به وبلاگ منم سر
بزن تا تبادل لینک کنیم
سلامـــــ

ممنون
بلی سر میزنم حتما