سلام تنبل تو که هنوز آویزونیچادر چاقچول کن بیا وب من کارت دارم اول باس تو ختم قران شرکت کنی بعد محکومی به خوندن قسمت هفتم رمان من تا تو باشی تنبلی نکنی
سلام خطر !!! به امتحانات نزدیک میشویم اون چادر گل گلی قرمزم و سرم میکنم میام الان ختم قرآن و هستم رمان و هم دوست دارممممممم میام زودی
سلام ابجی ناش خودم منو شناختی یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیگه نیومدی به هم سر بزنی یادت باشه اکور پکورم چه خفر از بچه ی استوارمون یادت هس یا نه
ای جانم آجیییییییییییییییییییییییییییییییی جونی آجی با معرفت که میگن به تو میگن پ ن پ میخوای نشناسم باید یه سر و سامونی به لینک دونی هام بدم راحت تر بتونم به همه سر بزنم بچه استوار مون داره به من درس استوار بودن میده با اون مشت گره کردنش
خاله تو قرار نبود از نینی گوگولی عکس بذاری؟؟؟؟ کو پس؟؟؟؟؟
چرا نم اپی؟؟؟؟ مو که اپوم زود اومدی ها
عممممممممممممه الان قراره من از گوگل جونی گوگولمگولی ، عکس بگیرم برای پست بعدیم عکسا نی نی رو توی همون پست خاله گذاشته بودم دیگه جدید عکس نذاشتم دیگه واس خاطر اینکه گوگل ناز کرده عکس نمیده آخیییییییییییییییی آره دیدم این تخم مرغا رو چه خوشدیلن.برو بچز همه هنرمندن هاااااااااااااا راسسسسسسسسسسسستی تولدت بود من نیدونستم مــــــــــــــــــــبارک باشـــــــــــــــــــــــــــــــــه
مرغ عشق معین
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 16:54
پروین جووووووووووووووووووووووووووووون کجایی علوس ملوسم؟؟؟؟ چلا دیده خونه مامی شوهری نمیای؟ پروین میگه باید با اره برقی از درس وکتاب جدات کنن مگه میشه؟ من دلم تنگولیده خفن بدو بیا یه دکل انرژی وصل کن حداقل بعد برو یه عکس ژولوپولی از خودت گذاشتی ادم فکر میکنه خودتم برق گرفته
جوووووووووووووونم مامی جونی همین دور و برا خونه تون چرخ میزنم چرا میام منتظر موقعیت بودم که بیام هه هههه ! پروین یا نمیره درس بخونه یا بخونه دیگه نمیشه جدا ش کرد چشـــــــــــــــــــــــــــــــم میام سر میزنمممممممممم آخییییییییییی خو از بس که درس میخونم دیگه وقت نکردم به سر و وضع خودم برسم نگران نباش من حالم خووووووووووووووبه بوس بوس مامی جونی جیگر دونی
Htvdk fvj, بهههههههههههههه سیلام تنبل درس خون شدی؟ منم قراره درس خون بشم نمیدونم چرا من هر ترم میگم ترم بعدی مووخوونم بعدش نمیخونم
آفرین بر من سیلووووووووووووووم اینا دچار تحولات عظیمی شدم درس خون شدم یو که درس خون بودی احتمالا موخوای استادی بگیری در این زمینه هه هههه ه! این جمله قصاره دانشجو هاست من که ترم پیش یه جوری توبه کردم که الان دارم درس میخونم
المیرابیخی
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 22:14
عسیسسسسم فدای توووو هوووووووووم موگم چی خفر از جوجوی اجیت؟ مودونی چه قدر دوسیت دالم؟
یوووووووووووووووووووهووووووووووووووووووووووووووووووو هووووووووووووورررررررررررررااااااااااااااااااا آجی بلااااااااااااا خدا نکنه عزیزم جونم جیگر طلا؟ جوجوی آجیم هر چی صدا بلده از خودش درمیاره هووووومممم همون قدر که من تو رو دوست دارمممممممممممممممم شونصد تایی هزارتایی هوارتاییی میگم آدرس وبلاگه مدیریت میکنه و بذار برام
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود از هرچه زندگیست دلت سیر می شود گویی به خواب بود جوانیمان گذشت گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود مـــــــــــــحمد علی بــــــــــــهمنی چند شب پیش داشتم شعراشو میخوندم اون دوتا شعری هم که روی وبلاگت بود و خییییییییییییلی دوس میدارم
عمری است که در کوچه سار انتظار سرگردان وحیرانیم.تو را چه می شود، اگرشب سرد و فسرده فراقمان را به صبح دل انگیز وصالت آذین بندی؟چگونه است، که این همه طلب و تمنا گره از کارفرو بسته ما نمی گشاید؟ بگو چه چاره کنیم؟آیا نه وقت آن رسیده که نقاب از چهره برگیری و بازار حسن فروشان جهان را به یکباره رونق ببری؟! کمی همت میخواهم و ذره ای ولخرجی شما از دل پاکتان به نیت ظهور حضرتش میخواهیم کنار هم قرآن بخوانیم . اگر هستی یا علی.
در آن سراى که زن نیست اُنس و شفقت نیست در آن وجود که دل مُرد مُرده است رَوان به هیچ مبحث و دیباچهاى قضا ننوشت براى مَرد کمال و براى زن نُقصان زن از نُخست بُوَد رُکنِ خانه هستى که ساخت خانه بى پاىْ بست و بى بُنیان زن اَر به راهِ متاعب نمىگداخت چو شمع نمىشناخت کَس این راهِ تیره را پایان چو مِهر گر که نمىتافت زن به کوهِ وجود نداشت گوهرىِ عشق گوهر اَندر کان فرشته بود زن آن ساعتى که چِهره نُمود فرشته بین که بَرو طعنه مىزند شیطان اگر فَلاطُن و سُقراط بودهاند بُزرگ بُزرگ بوده پرستارِ خُردىِ ایشان به گاهواره مادر به کودکى بَس خُفت سِپس به مکتبِ حکمت حکیم شد لُقمان چِه پهلوان و چه سالک چه زاهد و چه فقیه شُدند یکسره شاگردِ این دبیرستان حدیثِ مِهر کُجا خوانْد طفلِ بى مادر نظام و اَمن کُجا یافت مُلکِ بى سُلطان وظیفه زن و مَرد اِى حکیم دانى چیست یکیست کَشتى و آن دیگریست کشتیبان چو ناخداست خردمند و کشتیش مُحکم دِگر چِه باک زِ امواج و ورطه و طوفان بِه روزِ حادثه اندر یَمِ حوادثِ دَهر اُمید سَعى و عملهاست هم ازین هم ازان همیشه دُخترِ امروز مادرِ فَرداست زِ مادرست مُیسّر بُزرگى پسران اگر رُفوى زنانِ نِکو نبود نداشت بِجز گُسیختگى جامه نِکو مردان توان و توشِ رَه مَرد چیست یارىِ زن حُطام و ثروت زن چیست مِهر فَرزندان زنِ نِکوى نَه بانوى خانه تنها بود طبیب بود و پرستار و شحنه و دربان به روزگارِ سلامت رفیق و یارِ شفیق به روزِ سانحه تیمار خوار و پُشتیبان ز بیش و کم زنِ دانا نَکرد روى تُرُش به حرفِ زشت نیالود نیکْ مرد دهان سَمندِ عُمر چو آغازِ بد عِنانى کَرد گَهیش مَرد و زمانیش زن گرفت عِنان چِه زن چِه مرد کَسى شد بُزرگ و کامروا که داشت میوهاى از باغِ عِلم در دامان بِه رَسته هُنر و کارخانه دانش متاعهاست بیا تا شویم بازرگان زنى که گُوهرِ تعلیم و تربیت نخرید فروخت گُوهرِ عُمرِ عزیز را ارزان کَسیست زنده که از فضل جامهاى پوشد نَه آن که هیچ نیرزد اگر شود عُریان هزار دفترِ مَعنى به ما سپرد فَلک تمام را بدریدیم بَهرِ یک عُنوان خِرَد گشود چو مکتب شدیم ما کُودن هُنر چو کَرد تجلّى شدیم ما پنهان بِساطِ اهرمنِ خودپرستى و سُستى گر از میان نَرود رَفتهایم ما ز میان همیشه فرصت ما صرف شد درین مَعنى که نرخِ جامه بهمان چِه بود و کفش فلان براى جسم خریدیم زیورِ پندار براى روح بُریدیم جامه خِذلان قُماشِ دَکّه جان را بِه عُجب پوساندیم به هر کَنار گشودیم بَهرِ تَن دُکّان نَه رفعتست فَسادست این رویّه فَساد نَه عِزّتست هَوانست این عقیده هَوان نَه سبزهایم که روییم خیره در جَر و جوى نَه مُرغکیم که باشیم خوش به مشتى دان چو بِگرویم به کرباس خود چِه غم داریم که حُلّه حلب ارزان شُدهست یا که گران از آن حریر که بیگانه بود نسّاجش هزار بار برازندهتر بُوَد خُلقان چِه حُلّه ایست گرانتر زِ حُلیت دانش چِه دیبه ایست نِکوتر ز دیبه عِرفان هر آن گروهه که پیچیده شد به دوکِ خرد به کارخانه همّت حریر گَشت و کتان نَه بانوست که خود را بزرگ مىشمرد به گوشواره و طوق و به یاره مَرجان چو آب و رنگِ فضیلت به چهره نیست چِه سود زِ رنگِ جامه زربفت و زیورِ رَخشان براى گردن و دستِ زنِ نِکو پروین سَزاست گوهرِ دانش نَه گوهرِ اَلوان عیدتان مبارک
چقدر این شعره آشناس کجا خوندم اینو!!!! ای خدا یادم نمیاد! ذهنم که مشغول بود هیچ!کنجکاو هم شد مرررررررررررررررسی بابت شعر مرسی تر بابت تبریک
سلام رفتم امام زاده بهزاد نظر کردم تا تا اینکه تا اینکه تو اگه منو دوست داری . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . بتونی آپ کنی هر موقع آپ کردی بگو شتر رو قربانی کنیم
امام زاده بهزاد از طرف من هم به دخیل ببند بلکه امتحانا رو قبول شم یک آپ درست حسابی همراه با عکس آماده س دیگه امشب به ثمر میرسونمش شتر و بخر که ....با هم بریم شتر سواری
امروز بدو بدو اومدم اما وبلاگت باز نشد ولی الان که اومدم وبلاگت باز شد مامی جووووووووووووونی!!! فکر کن هلو بیاد!!! دیگه علوس ملوست از بازار میوه بیرون نمیاد
هووووووووووررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااااا دیروز آمدیم آپ کنیم برق رفت بعدش هم که دیگه خودت درجریانی دیگه مرررررررررررررررررررسی به خاطر دیروز بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس با قدرت فراوان حالا یه شام در خدمت بودیم همین الان درحال آپ هستم
behzad
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 00:46
آها اینکه روانشناسها و روانکاوها در معرض ابتلای شدید.... نوشته بود خو من چیکار کنم دوستت دارم بوووووووس
یس! خدایی هم بخوای حساب کنی واقعا روانشناسی شغل خطرناکیه باهاس جنبه آدم بالا باشه تا در معرض بیشعوری قرار نگیره میسییییییییییییییییی
چرا هی میدزدنت هی آزادت می کنن؟!

دست این نامردا رو گاز بگیر
چیکا کنم نونو جونیییییییییی هی اسیر درس و دانشگاه
اخ جوووووووووووون باچه این دفه گاز میگیرم دستشونو
بعد هم میدو ام میام پیش عشقولویی خودم
زیاد درس نخوون خسته میشی نانا
باچه نونو جونیییییییییییی

هر وقت خسته شدم با پیکان ملخی م میام دنبالت
دوستت دارمممممممممممممممممممم عشقولویی من
منم دوستت دارمممممممممممممممممممممممممممم



میسیی که میای پیشم
نظرات ازش انرژی چیکه میکنه
سلام تنبل تو که هنوز آویزونی
چادر چاقچول کن بیا وب من کارت دارم
اول باس تو ختم قران شرکت کنی بعد محکومی به خوندن قسمت هفتم رمان من تا تو باشی تنبلی نکنی
سلام
خطر !!! به امتحانات نزدیک میشویم




اون چادر گل گلی قرمزم و سرم میکنم میام الان
ختم قرآن و هستم
رمان و هم دوست دارممممممم
میام زودی
سک سک
دوستت دارمممممممممممممممممممممممممممم عشقولویی من
هووووووووووورااااااااااااااااااااا



عاشق این سک سک گفتنات ام نونو عشقی
دوســــــــــــــــــــــتت دارممممممممممممممممممم
هوار تایی
شونصد تایی
قابلمه ای
شالیزاری
خاک بر سر رنگ موهاتم
اوا خدا نکنه عزیزم
رنگ موها خودمه
برم آرایشگاه بپرسم شماره رنگش چنده
سلام ابجی ناش خودم منو شناختی یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟


دیگه نیومدی به هم سر بزنی یادت باشه اکور پکورم
چه خفر از بچه ی استوارمون یادت هس یا نه
ای جانم آجیییییییییییییییییییییییییییییییی جونی




آجی با معرفت که میگن به تو میگن
پ ن پ میخوای نشناسم
باید یه سر و سامونی به لینک دونی هام بدم راحت تر بتونم به همه سر بزنم
بچه استوار مون داره به من درس استوار بودن میده با اون مشت گره کردنش
ما آپ میخواییم یالا



ما آپ میخواییم یالا
.
.
هیپ هیپ هورا
هیپ هیپ هورا
(ربطی به موضوع بالا نداشت! به چیز دیگه مربوطه!)
خطاب به گوگل جونی
:




من عکس میخوام یالا
من عکس میخوام یالا
هه ههههه هه!
این هیپ هیپ هورا رو خوب اومدی
خاله تو قرار نبود از نینی گوگولی عکس بذاری؟؟؟؟

کو پس؟؟؟؟؟
چرا نم اپی؟؟؟؟ مو که اپوم
زود اومدی ها
عممممممممممممه الان قراره من از گوگل جونی گوگولمگولی ، عکس بگیرم برای پست بعدیم









عکسا نی نی رو توی همون پست خاله گذاشته بودم دیگه جدید عکس نذاشتم دیگه
واس خاطر اینکه گوگل ناز کرده عکس نمیده
آخیییییییییییییییی آره دیدم این تخم مرغا رو
چه خوشدیلن.برو بچز همه هنرمندن هاااااااااااااا
راسسسسسسسسسسسستی
تولدت بود من نیدونستم
مــــــــــــــــــــبارک باشـــــــــــــــــــــــــــــــــه
پروین جووووووووووووووووووووووووووووون
کجایی علوس ملوسم؟؟؟؟
چلا دیده خونه مامی شوهری نمیای؟
پروین میگه باید با اره برقی از درس وکتاب جدات کنن
مگه میشه؟
من دلم تنگولیده خفن بدو بیا یه دکل انرژی وصل کن حداقل بعد برو
یه عکس ژولوپولی از خودت گذاشتی ادم فکر میکنه خودتم برق گرفته
جوووووووووووووونم مامی جونی






همین دور و برا خونه تون چرخ میزنم
چرا میام منتظر موقعیت بودم که بیام
هه هههه ! پروین یا نمیره درس بخونه یا بخونه دیگه نمیشه جدا ش کرد
چشـــــــــــــــــــــــــــــــم میام سر میزنمممممممممم
آخییییییییییی خو از بس که درس میخونم دیگه وقت نکردم به سر و وضع خودم برسم
نگران نباش من حالم خووووووووووووووبه
بوس بوس مامی جونی جیگر دونی
سلام عزیزم
عزیزم سلام
دوست دارم
عاشقتم
وســـــــــــــــــــــــــــــــلام
سلام سلام




آنا جون سلااااااام
آی آنا جووووووووووووووون سلااااااااااااااااااااااااااااام
آی آنا جوووووووووووون سلاااااااااااااااااااااااااااااااام
واسا بینم ای هوااااااااااااااااااااااااااااااااااار
ای دززززززززززززززززززززززززززززززد بگیرینش
کامنت کو؟
ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نوووووچ وا نمیستم
اون سری واسادم اون چش چپم و درآوردی
این سری واسم دیگه برام چش نمیذاری
کامنت و دست منه به قول مژگان
نیمیدم نیمیدم!!نیمیدم نیمیدم!!!
Htvdk fvj,
بهههههههههههههه
سیلام
تنبل درس خون شدی؟
منم قراره درس خون بشم
نمیدونم چرا من هر ترم میگم ترم بعدی مووخوونم
بعدش نمیخونم
آفرین بر من
سیلووووووووووووووم اینا
دچار تحولات عظیمی شدم درس خون شدم
یو که درس خون بودی احتمالا موخوای استادی بگیری در این زمینه
هه هههه ه! این جمله قصاره دانشجو هاست
من که ترم پیش یه جوری توبه کردم که الان دارم درس میخونم
اوخییییییییییی

همین الان میام
امتحانا که داره نزدیک میشه باهاس درس خوند
یووووووووووووووووووهووووووووووووووووووووووووو







































































هووووووووووووووووووووووووررررررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااا









































وحیـــــــــــــــــــــــــــــــــــده جونی دوســــــــتت دارم
غرض ، عرض یوووهووو بود که حاصل شد!!
به این میگن غرض ورزی درست حسابی

خعلی جیــــــــــــــــــــــــگری
عسیسسسسم

فدای توووو
هوووووووووم
موگم
چی خفر از جوجوی اجیت؟
مودونی چه قدر دوسیت دالم؟
یوووووووووووووووووووهووووووووووووووووووووووووووووووو









هووووووووووووورررررررررررررااااااااااااااااااا
آجی بلااااااااااااا
خدا نکنه عزیزم
جونم جیگر طلا؟
جوجوی آجیم هر چی صدا بلده از خودش درمیاره
هووووومممم
همون قدر که من تو رو دوست دارمممممممممممممممم
شونصد تایی هزارتایی هوارتاییی
میگم آدرس وبلاگه مدیریت میکنه و بذار برام
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
از هرچه زندگیست دلت سیر می شود
گویی به خواب بود جوانیمان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود
کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود
مـــــــــــــحمد علی بــــــــــــهمنی
چند شب پیش داشتم شعراشو میخوندم
اون دوتا شعری هم که روی وبلاگت بود و خییییییییییییلی دوس میدارم
دووووووووووووووووست دارم
منم دوستت دارم
دوست ندارمممممممممممممممم
چی رو دوست نداری؟؟
ناناحن نباش. مطمئن باش دوست داره
آپ آپ زندگی
احسنت به این جمله
پست جدید آماده س
درونیشو نمیدونم اما ظاهریش دقیقا شبیه خودته!!!

فقط ی فرق دارین تو همیشه دندونات مشخصه این نه!
چه همه خوب تشخیص میدن
یه مقدار دیگه بگذره دندونام هم پیدا میشه!
اینجا تازه از خواب پاشدم حال نداشتم مسواک بزنم
سلام خانوم روانشناس!
احوالات شما؟
همیشه زیر بارون جای منو خالی کن
سلام آقای پیمان

خوبم مرسی
چشم حتما زیر بارون جای خودمو هم خالی میکنم
عمری است که در کوچه سار انتظار سرگردان وحیرانیم.تو را چه می شود، اگرشب سرد و فسرده فراقمان را به صبح دل انگیز وصالت آذین بندی؟چگونه است، که این همه طلب و تمنا گره از کارفرو بسته ما نمی گشاید؟ بگو چه چاره کنیم؟آیا نه وقت آن رسیده که نقاب از چهره برگیری و بازار حسن فروشان جهان را به یکباره رونق ببری؟!
کمی همت میخواهم و ذره ای ولخرجی شما از دل پاکتان
به نیت ظهور حضرتش میخواهیم کنار هم قرآن بخوانیم . اگر هستی یا علی.
در آن سراى که زن نیست اُنس و شفقت نیست
در آن وجود که دل مُرد مُرده است رَوان
به هیچ مبحث و دیباچهاى قضا ننوشت
براى مَرد کمال و براى زن نُقصان
زن از نُخست بُوَد رُکنِ خانه هستى
که ساخت خانه بى پاىْ بست و بى بُنیان
زن اَر به راهِ متاعب نمىگداخت چو شمع
نمىشناخت کَس این راهِ تیره را پایان
چو مِهر گر که نمىتافت زن به کوهِ وجود
نداشت گوهرىِ عشق گوهر اَندر کان
فرشته بود زن آن ساعتى که چِهره نُمود
فرشته بین که بَرو طعنه مىزند شیطان
اگر فَلاطُن و سُقراط بودهاند بُزرگ
بُزرگ بوده پرستارِ خُردىِ ایشان
به گاهواره مادر به کودکى بَس خُفت
سِپس به مکتبِ حکمت حکیم شد لُقمان
چِه پهلوان و چه سالک چه زاهد و چه فقیه
شُدند یکسره شاگردِ این دبیرستان
حدیثِ مِهر کُجا خوانْد طفلِ بى مادر
نظام و اَمن کُجا یافت مُلکِ بى سُلطان
وظیفه زن و مَرد اِى حکیم دانى چیست
یکیست کَشتى و آن دیگریست کشتیبان
چو ناخداست خردمند و کشتیش مُحکم
دِگر چِه باک زِ امواج و ورطه و طوفان
بِه روزِ حادثه اندر یَمِ حوادثِ دَهر
اُمید سَعى و عملهاست هم ازین هم ازان
همیشه دُخترِ امروز مادرِ فَرداست
زِ مادرست مُیسّر بُزرگى پسران
اگر رُفوى زنانِ نِکو نبود نداشت
بِجز گُسیختگى جامه نِکو مردان
توان و توشِ رَه مَرد چیست یارىِ زن
حُطام و ثروت زن چیست مِهر فَرزندان
زنِ نِکوى نَه بانوى خانه تنها بود
طبیب بود و پرستار و شحنه و دربان
به روزگارِ سلامت رفیق و یارِ شفیق
به روزِ سانحه تیمار خوار و پُشتیبان
ز بیش و کم زنِ دانا نَکرد روى تُرُش
به حرفِ زشت نیالود نیکْ مرد دهان
سَمندِ عُمر چو آغازِ بد عِنانى کَرد
گَهیش مَرد و زمانیش زن گرفت عِنان
چِه زن چِه مرد کَسى شد بُزرگ و کامروا
که داشت میوهاى از باغِ عِلم در دامان
بِه رَسته هُنر و کارخانه دانش
متاعهاست بیا تا شویم بازرگان
زنى که گُوهرِ تعلیم و تربیت نخرید
فروخت گُوهرِ عُمرِ عزیز را ارزان
کَسیست زنده که از فضل جامهاى پوشد
نَه آن که هیچ نیرزد اگر شود عُریان
هزار دفترِ مَعنى به ما سپرد فَلک
تمام را بدریدیم بَهرِ یک عُنوان
خِرَد گشود چو مکتب شدیم ما کُودن
هُنر چو کَرد تجلّى شدیم ما پنهان
بِساطِ اهرمنِ خودپرستى و سُستى
گر از میان نَرود رَفتهایم ما ز میان
همیشه فرصت ما صرف شد درین مَعنى
که نرخِ جامه بهمان چِه بود و کفش فلان
براى جسم خریدیم زیورِ پندار
براى روح بُریدیم جامه خِذلان
قُماشِ دَکّه جان را بِه عُجب پوساندیم
به هر کَنار گشودیم بَهرِ تَن دُکّان
نَه رفعتست فَسادست این رویّه فَساد
نَه عِزّتست هَوانست این عقیده هَوان
نَه سبزهایم که روییم خیره در جَر و جوى
نَه مُرغکیم که باشیم خوش به مشتى دان
چو بِگرویم به کرباس خود چِه غم داریم
که حُلّه حلب ارزان شُدهست یا که گران
از آن حریر که بیگانه بود نسّاجش
هزار بار برازندهتر بُوَد خُلقان
چِه حُلّه ایست گرانتر زِ حُلیت دانش
چِه دیبه ایست نِکوتر ز دیبه عِرفان
هر آن گروهه که پیچیده شد به دوکِ خرد
به کارخانه همّت حریر گَشت و کتان
نَه بانوست که خود را بزرگ مىشمرد
به گوشواره و طوق و به یاره مَرجان
چو آب و رنگِ فضیلت به چهره نیست چِه سود
زِ رنگِ جامه زربفت و زیورِ رَخشان
براى گردن و دستِ زنِ نِکو پروین
سَزاست گوهرِ دانش نَه گوهرِ اَلوان
عیدتان مبارک
چقدر این شعره آشناس
کجا خوندم اینو!!!!
ذهنم که مشغول بود هیچ!کنجکاو هم شد
مرررررررررررررررسی بابت شعر
مرسی تر بابت تبریک
زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه "مادر" است
زیباترین خطاب "مادر جان" است
"مادر" واژه ایست سرشار از امید و عشق
واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید
روزت مبارک مادر . . .
تو نمیخوای اپ کنی بچه؟
هنوز مشغول درس ومشقی
بیام بهت املا بگم زود تموم شه؟
مامی عشقی جووووووووووووووووونم
روزت مبارک جیگردونییییییییییییییییییییی
تبریک علوس ملوس دیر شد ببخشید
هه هههه هه! آخییییییییی
نوشتنی نیست آخه !خوندنیه نیمیشه تو بخونی من حفظ کنم
سلام


رفتم امام زاده بهزاد نظر کردم
تا
تا اینکه
تا اینکه تو
اگه منو دوست داری
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بتونی آپ کنی
هر موقع آپ کردی بگو شتر رو قربانی کنیم
امام زاده بهزاد
از طرف من هم به دخیل ببند
بلکه امتحانا رو قبول شم
یک آپ درست حسابی همراه با عکس
آماده س دیگه امشب به ثمر میرسونمش
شتر و بخر که ....با هم بریم شتر سواری
دیدم تو آپ نمیکنی
خودم دست به کار شدم
بیا ببین کیا در معرض ابتلای شدید به بیشعوری هستن!
آپم
خوبه باز تو جبران میکنی



امروز اومدم دیدم
یکی از مواردش .....مشکوک بوداااااااااا
امروز اومدم همه شو خوندم
ای خدااااااااااا تا کی بیام اینجا این پشمالو اینجا باشه
بابا به روز کن دیگه


به روز نمیکنی خداقل یه سر بزن به ما
دوست دارم اجی جووووووووون
تا وقتی من درست نشم وضعیت همینه دیگه


همچنان پشمالو ام آخه
چـــــــــــــــــــــشم به روز میکنم
سر هم میزنم
منم دوستت دارممممممممممممممممممممم
بدو بیا علوس ملوس
بدو که جا میمونی
امروز بدو بدو اومدم اما وبلاگت باز نشد


ولی الان که اومدم وبلاگت باز شد
مامی جووووووووووووونی!!! فکر کن هلو بیاد!!!
دیگه علوس ملوست از بازار میوه بیرون نمیاد
آپ
اوخییییییییییییییی

چرا گریه؟؟
باید اینجوری باشه:
آپم
یوووووووووووهوووووووووووووووووووووووووووووو




آمدیم
آپ نکرده بودید
رفتیم...
.
.
.
هووووووووووررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااااا









دیروز آمدیم آپ کنیم برق رفت
بعدش هم که دیگه خودت درجریانی دیگه
مرررررررررررررررررررسی به خاطر دیروز
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس با قدرت فراوان
حالا یه شام در خدمت بودیم
همین الان درحال آپ هستم
آها اینکه روانشناسها و روانکاوها در معرض ابتلای شدید....
نوشته بود خو من چیکار کنم
دوستت دارم
بوووووووس
خدایی هم بخوای حساب کنی واقعا روانشناسی شغل خطرناکیه
باهاس جنبه آدم بالا باشه تا در معرض بیشعوری قرار نگیره
میسییییییییییییییییی
این شکل مصداق بارز الان منه
چــــــــــــــه جالب
منم همین شکلی بودم ولی الان یه کم بهتر شدم
سلام
پا نشین
زحمت ندین باو
سلاممم

خوش اومدی به کامنتدونی و شادکامی
این جا همه راحتن...
خلاصه که خوش اومدی