حال و روز این روزهای من...
گل من !
من اگر خاموشم
لب فرو بستم اگر
چون خم می در جوشم
گنه از قفل سكوت است
سكوت !
گل من !
گل اگر در حرم باغ نمی بینی
افسرده مباش !
پس از این رونق سرشار خزان
پس از این سوز جگر سوز زمستانی باغ
در بهاری كه به مهمانی ما می آید
فصل گل چیدن و گل گفتن ما خواهد بود !
گل من !
من اگر خاموشم
گل اگر در حرم باغ نمی بینی
افسرده مباش !
پس ا ز این سوز جگرسوز زمستانی باغ
در بهاری كه به مهمانی ما می آید
غنچه های گل لبخنده ی تو می شكفد
قفل سنگین سكوت لب من می شكند
فصل گل چیدن و گل گفتن ما نزدیك است .