شادکامی

هدف و آرزوی من شادی شما ست.

شادکامی

هدف و آرزوی من شادی شما ست.

دیوار نوشت!!!

چند روز پیش

داشتم از یه کوچه ای که یه مدرسه دخترونه توش بود رد می شدم

کـــــــــــــــــــه!

نوشته روی دیوار خیلی توجه منو به خودش جلب کرد!!!

خیلی به نظرم جالب اومد گفتم شما هم ببینیدش!



حالا جالبش اینجاست که دقیقا زیر همین نوشته یه نوشه دیگه هم

که با گچ پای تخته نوشته شده بود، به چشم می خورد!!!

تو غلط کردی!!!

سوژه مورد نظر به پیام شخص مورد نظر، جواب غیر مورد نظر رو اعلام فرموده بود!




نظرات 50 + ارسال نظر
مرغ عشق پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 21:22 http://www.yardeli.blogfa.com

یوووووووووووووووهووووووووووووووووووووووو
امتحانات تموم شد وژروین جونم برگشته!
ژروین جون نظرات وبم باز نمیشه!
دالم دیوونه میشم!
خودت میدونی معتادم!
الان خمار خمار دارم جون میدم!

آره دیگه امتحانا تمووووووووووووووووم شد
آخی الهی!! همین الان اومده بودم وبت دیدم نمیشه نظر کذاشت دلم گرفت
اشکال نداره برو از همه بپرس که کی چی نظر گذاشته
ما رو هم معتاد مرامت کردی هاااااا
این چند روز که نوبدم دلم پرپر شد
ووووووووووی خدا نکنه جیگر.خدایا زودتر این کامنت دونی مامان مرغ عشقم درست بشه

مرغ عشق پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 21:23 http://www.yardeli.blogfa.com

یوووووووووووهوووووووووو اووووووووووووووووووووووووول
اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول
اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول
اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآره یهوووووووووووووووووووووو
اول شدی شما همیشه واسه ما اولی خانمی

وحیده پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 23:24

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام!
چطوری با تعطیلات؟
بابا دختر ٬
تو دیگه کی هستی؟ / دست شیطونو بستی!!
نوشته رو دیوار هم از دست تو آسایش نداره؟!!!
خوبه دیگه! کاش همیشه همه چیز همین قدر زود جواب میداد!!!
زودی بگم تا یادم نرفته!!!
نی نی مهسا خیلی شبیه خودته ها!!!
مامانم هم تایید کرده!!
از بس از این شعره خوشم اومده دوباره مینویسمش!!!
نه این که به حال و هوای این ۲-۳روزه ام میخوره!!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شیشه ای میشکند!
یک نفر می پرسد، که چرا شیشه شکست؟
مادر می گوید... شاید این رفع بلاست.
یک نفر زمزمه کرد... باد سرد وحشی، مثل یک کودک شیطان آمد.
شیشهء پنجره را زود شکست.
کاش امشب که دلم، مثل آن شیشهء مغرور شکست! عابری خنده کنان می آمد...
تکه ای را می برد، مرهمی بر دل تنگم می شد...
اما امشب دیدم...
هیچ کس هیچ نگفت، غصه ام را نشنید...
از خود می پرسم: «ارزش قلب من از شیشهء یک پنجره هم کم تر است؟!!»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من هنوزم میگم!! این شکلک این پایین خیلی جیگره!!
من هر وقت میام میبینمش کلی میخندم!!!
سایت هم باز شد!
دوووووووووووووووست دارم.
تا بعد...

سسسسسسسسسیلوم جییییییییییییییییییییییگر جونم
داره خوووووووووووش میگذره بیکاری
هییییییی! میخواستم پست جدیدی بزارم هیچی نظرمو جلب نمیکرد بعد همون روز با نا امیدی تمام رفتیم با خانواده بیرون که یهو این نوشته رو روی دیوار دیدم! اول میخواستم رد شم برم ولی بعد دیدم بد جوری چشمم گرفته ش! امتحانی یه عکس ازش گرفتم دیدم خوب شد!
بعد رفتم نزدیک دیوار نوشته زیرش و هم دیدم! از اونم یه عکس گرفتم بعد یهو به ذهنم خطور کرد که بزارمش توی وب
این بود ماجرای یک آپ!!!
آره دیگه کلا کسی از دست من در امان نیست! اهالی خونه هم وقتی میخوابن یا دارن چرت میزنن میرم ازشون عکس میگیرم بعد بهشون نشون میدم کلی میخندم اول خودم بعدش اونا دنبالم میکنن
جیگی نفهمیدم چی زود جواب میداد؟
آخخخخخخخخخخخخخخخخی راست میگی؟ شکل منه؟؟؟
ای جان منم ازش خیلی خوشم اومد ولی خیلی دردناکه
آخی جیگی ایشاالله به حق این روزای عزیز خدا دلت و شاد کنه. راستی بعد از اینکه اون دوتا خبر خوشی که دادی
یه نیتت یه فال از حافظ گرفتم یه چیزی اومد که خودم حال کردم

دامن کشان همی شد در شرب زر کشیده/
صد ماهرو ز رشکش، جیب قصب دریده/
از تاب آتش می بر گرد عارضش خوی/
چون قطره های شبنم بر برگ گل چکیده/
لفظی فصیح و شیرین، قدّی بند و چابک/
روئی لطیف و زیبا، چشمی خوش و کشیده/
یاقوت جانفزایش از آب لطف زاده/
شمشاد خوش خرامش در ناز پروریده/
آن لعل دلکشش بین وآن خنده دل آشوب/
وآن رفتن خوشش بین، وآن گام آرمیده/
آن آهوی سیه چشم از دام ما برون شد/
یاران چه چاره سازم با این دل رمیده/
زنهار تا توانی اهل نظر میازار/
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده/
تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت/
روز کرشمه ای کن ای یار برگزیده/
گر خاطر شریفت رنجیده شد ز حافظ/
باز آ که توبه کردیم از گفت و از شنیده/
بس شکر باز گویم در بندگیّ خواجه/
گر اوفتد به دستم آن میوه رسیده/

آره این شکلکه خیلی جیگره مخصوصا که قرمز م هست
ای جا چه خوب .
نمره ها رو اعلام کردی دیگه بلا
رفتیم برای داداشمم دیدیم
منم خعععععععععععععععععععععععععععیلی دوست دارم جیگر بـــــــــــــــــــــــــــــــوس
تاااااااااااااااااااااااااااااااااا زود دوباره بیا

رضا پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 23:38 http://www.filmusic.in/

دختره پر رو ببین چه جواب حاضره شیطونه میگه برنم تک و پوز شو بیارم پایین

کجا بودی تو؟!

هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان؟؟؟
با من بودی یا با دختره که نوشته بود غلط کردی؟؟
به هر حال اول خونسردی خودت رو حفظ کن دعوا کار بدیه
بعدشم!! دختر مردم چه گناهی داه که یه پسری که دوسش نداره شاید چشم چرون بوده باید قربون چشماش بره؟؟؟ از کجا معلوم که دختره راست نمیگفته!!؟؟؟
من همینجا بودم تو کجا بودی؟؟
در ضمن جواب حاضر نه و حاضر جواب

مه لقا جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 00:43 http://www.mahlagha70.blogfa.com

سلام..
خوبی عزیز؟؟؟
چه خبر؟؟؟نی نی خوبه؟؟؟عکساش کو؟؟؟؟
اره اینقدر از این نوشته ها دیدم!!!
دفتر مشق عاشقا وتاجراوشهرداری و.....
یه جا نوشته بود شما منو به خاطر خودم بخواه نه به خاطر پول!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خوب یکی نیست بگه خوب اینو برو به خودش بگو!!!!
والا!!!

سلللللللللللللللللللللام مه لقا جونم
قربونت خووووووووووووووووووووبم
تو چطوری؟؟؟
خبر که امشب وحیده اس داد که فنون و شخصیت و قبول شدم
راستی نمره های آمار استنباطی نیومده هنووووووووووز؟
نی نی هم خوووووووووووووبه روز به روز بزرگتر میشه جیگر
دیگه این روزا دیوار دیوار نیست که تابلو تبلیغاته
هییییییییییییی باز خوبه این پیام اخلاقی داشته
والا فکر کنم طرف روش نمیشه یا میترسه به خودش بگه از روش های غیر مستقیم استفاده میکنه
جیگی آدرس ایمیلت و بزار برات عکساشو بفرستم
خواهرم اینجوری رضایت میدهببخشید دیگه خودت میدونی که چقدر درگیر بودم این یه مدت

رضا جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:22 http://www.srn2010-1370.blogfa.com

سلام
خیلی باحال بود
ممنون سر میزنی
موفق باشی

سلام آقا رضا
ممنون. باحالی از خودتونه
خواهش میکنم.
بازم ممنون. پایدار باشی

رضا جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:32 http://manam.blogsky.com/

نظرمو پاک کردی؟!

حتما صلاح بوده دیگه.

آهااااااااااااااااااان پس خودت بودی!!!
سایت جدید مبارک
نه پاک نکردم! جواب دادم
چی عجب تو آدرس وبت و گذاشتی

فرانک جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 http://fjoon.blogfa.com

سییییییییییییییییییییییییییییلوم بقوریواااااااااااااااااااااای چه قدر دلم برات تنگ شده بود
خوبی؟خوشی؟خب پس به تابستون سلام کن عزیزم
چه خبر از نونوی خوشمل ما

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام جییییییییییییییییییییگولی جون خودم منم همینطووووووووووووووووووووووووووووور
خوووووووووووووووبم جیگرتعطیلا ها علافی ها داره خووووووووووش میگذرهتو خوووووووووووبی؟ چیخبرا؟؟
سسسسسسسسسسسسسسیلوم تابستون
نونو ی خوشمل الان اینجا پیش خودمهخواهرم اومده خونه مون

رضا سپه وندی جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 13:14 http://rsepahvandi.bloghaa.com

سلام چطوری؟
خوبی؟
آمار که درس آسونیه
بامزه بود
اینقدر از این متنا اینور اونور مینویسن
بچه ها خوش ذوقی پیدا میشه دیگه
نسل جدیدن
خوشحالم امتحانات لب مرزی و اونور مرزی تموم کردی
من هنوز متن خوب و موضوع خوبی برای آپیت پیدا نکردم
تا آپ کنم خبرت میکنم
اول اومدم دیدم آپی میخواستم بنویسم خبرم نکردی
اما گفتم اول برم ماله خودم
دیدم نه دادی

سلااااااااااااااااااااااامخووووووبم
آمار برای رشته انسانی از جون کندن هم سخت تره
متنای زیادی روی دیوار دیده بودم ولی این یکی خیلی باحال بود
خوبه لااقل خلاقیت بچه ها ب کار افتاده
خودمم خیلی خوشحالم که امتحانام تموم شد بالاخره
ایشاالله یه موضوع خوب پیدا کنی به زودی
قبل از اینکه آپ کنم میام خبر میکنم

فرانک جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 14:33 http://fjoon.blogfa.com

ببوسش از طرف من
اره راس میگی بد جوری این بیکاری داره رو مخ من را میره

چشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــم جیگلی
بیکاری اولش خوبه ولی بعد آزار دهنده میشه

شادی جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 15:34 http://wordsofshadi.blogsky.com

سلام پروین جونم
خوشحالم که امتحانات تموم شد، دیگه راحت شدی آمار رو هم که به سلامتی گذروندی من ِ گناهی باید دوباره ترم دیگه الکترونیک بخونم
امیدوارم تابستون حسابی بهت خوش بگذره و کلی ازش استفاده کنی.
عکس های مهسا رو هم بذار ببینیم. می گن خیلی شبیه خاله پروین شه

بـــــــــــــــــــــــه شادی جونم
وووووووووی مرسی
اشکال نداره دیگه بالاخره ترم دانشگاه م بالا پایین داره
ایشاالله. یه عالمه کتاب دارم که بخونم
بااااااااااااشه میذارم فقط خواهرم و راضی کنم
نمیدونم شایدم شکل منه

ارغنون جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 15:43 http://www.arghanoon89.blogfa.com

سلااااام....
خوووبی؟
چه جالب...ولی یه کمم ناراحت کننده بوووود
آپمممم...بدو بیا

سیییییییییییییییلوم ارغنون جونم اینا
قربونت خوووووبم
آره کمی هم ناراحت کننده
آخ جونمییییییییییییییییییییییی

المیرا بی خیال جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 17:47 http://www.yshmm.persianblog.ir

سلاممممممممممم
پروین جون جونینااااااااااااااا
خوفییی گلم
چه خبر از گوگولی مگولی مهسااااااااا
اره منم تا پارسال با هاش جنگ داشتم اما کمکم
به خودم اومدم دیدم داره اجیمممممم میره....

سلاااااااااااااااااااااااااااااام المیرا جون اینا
خووووووووووبم جیگر نفس خاله همه ش خوابه
هییی! شب عروسی خواهر هم خوشحال بودم هم یه لحظه که به رفتنش فکر کردم یهو نزدیک بود بزنم زیر گریه

[ بدون نام ] جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 18:49

راستی بیا اپم حتما ادامه بریااااااااااااااا
بوسی بوسی بوسی
بوسسسسسسسسسسسسسسس

هوووووووووووررررررررررررراالان میاااااااااااااااام
مآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآچ

رضا سپه وندی جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 22:43 http://rsepahvandi.bloghaa.com

سلام چطوری؟
خوبی
من به روز شدم
هیجانت حفظ کن میدونم خبر خوش اینقدر سریع نباید بدن
منتظرتم

بــــــه! سیلوممممممممم
خوبم به لطف خدا جونم



این سکته بود!!! حالا رفع میشه خودش
اومدم

[ بدون نام ] جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 22:47

خوب بود اپمممممممممممممم

دختر این چه آپی بود!!! دل غشه گرفتم
نا سلامتی دختری هاااااااااااااا! اون وقت به من بگو کامنت پسرونه میذاری

DANNART جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 23:01 http://DANNART.BLOGFA.COM

سلام
اون روز داشت تمرین نوشتن میکرد.هی میگفت چی بنویسم.منم اسم چند تا از بچه ها و اقای مهردادیان و اینا رو میگفتم بهش.دیدم رفت یه برگه اچار سفید اورد شروع کرد به نوشتن.گفت اول اشکان...بعد دانارت...منم کمکش کردم که حروفو اشتباه ننویسه.بعدش شروع کرد به رنگ زدن.وقتی تموم شد گفت عکس عمو اشکانو ببینم؟یکی از عکسایی که توی سایت اقای صادقی هست نشونش دادم دیدم داره میکشه رو برگه.منم گفتم حالا که میکشی بقیه رو هم بکش دیگه...
اسم هارو میگفتم اون شروع میکرد میکشید.

مرسی از توجهت

سلام دانارت جونم
هزار ماشاالله تمرین نوشتن هم میکنه یه اسپند بارش دود کن یه چشمش نزنم آخی خواهرت خود جوشه خوبه پس ذهنشم خلاقه از تصویر ذهنی بچه ها فوق العاده خوشم میاد
الهی اشکان صادقی رو شکل خودش کشیده بود
هوای خواهر ت و داشته باش

DANNART جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 23:05

درمورد پارچه مشکی اقای صادقی خودش دوباره توضیح داد که خودت باید برداشت کنی...مار.بچه یا هرچیز دیگه

خب راست میگه آقای صادقی تأتر بیشتر جنبه برداشت شخصی داره.
ولی من بچه رو بیشتر برداشت کردم.

وحیده شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 00:36

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام!
نانایی خودم چطوره؟
زودی اومدم!!! خونهء خالمه دیگه!!!!!!!
چرا بیکاری نانا؟ همین بیکاری هم خودش کاره!! اصلا وزارت کار باید جزء کارای مهم بذارتش تا آمار بیکاری بیاد پایین!!!!
چه ماجرایی داشته این آپت!!
وای پروین دقیقا مثل منی!! (البته ۲تا خواهر باید شبیه هم باشن دیگه!!!
منم وقتی مامانم خوابه ازش عکس میگیرم بعد بهش نشون میدم! مامانم از دستم کلافه شده!!!
وقتی این نوشته رو رو دیوار نوشتن٬بعدش زودی اون یکی جوابو زیرش نوشتن!!! منظورم از زود جواب گرفتن این بود!!!
اوووووووهووووووووم!!! شکل توئه!!!
اوه اوه!نمره های داداشت چند شده؟!
آره!شعرش دردناکه! ولی دردی که توشه چون من با تمام وجودم درکش میکنم با همهء دردناکی برام فوق العاده شیرینه!
یه جورایی یه خورده دلم شاد شد!! همین یه خورده هم جای شکر داره!
واسم فال گرفتی؟مرسی نانا!
خودم که حافظ و قفل و زنجیرش کردم ٬دیگه سراغش نرفتم!!!
ولی عجب غزلی اومده ها!!! فکر کنم دقیقا در وصف منه!!!(نوشابه!!!) مخصوصا قدی بلند و چابک!!!!
وای از این شکلکه نگو که خیلی ناناسه!! بزار یه بار دیگه ببینمش!!!اوخی هیجان و شیطنتو با هم داره!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دنیای من با دست های او شده آوار ٬می بینی؟
محرومم از حتی نگاهش پشت هم دیوار ٬می بینی؟
بهتر نگاهم کن یقین دارم تو می فهمی
از دختری با آن غرور آثار می بینی؟
من انتهای مرز مردن چشم در چشمم
با مرگ ٬حتی تکرار یک دیدار می بینی؟
نشناختم من هم خودم را تو نگاهم کن
آری ٬نقاب از چهره ام بردار ٬می بینی؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خیلی گلی!
دووووووووووووووووووووووووست دارم!
بای

سلاااااااااااااااااااااااااااام جیییییییییییییییییگر جونم
نانایی خوووووووووووبه به لطف خدا
هوووووووووورررررررررا همیشه زودی زودی بیا خب؟
بعد از یه مدت کار زیاد بیکاری حال میده!! دارم کم کم خودمو مشغول میکنمشروع کردم به کتاب خوندن. باشگاه هم دوست داشتم برم ولی میوفته وسط ماه رمضون نمیدونم چیکار کنم
توی مملکت ما هم اونایی که آمار و اعلام میکنن احتمالا به زور آمار توصیفی و استنباطی رو پاس کردن!!!شایدم پارتی بازی پاسش کردن
اوووووووووووووخی دو تا خواهر واقعی شبیه هم ن.
تو هم مامانت و کلافه میکنی منم صدای مامانم و هی در میارم
هیییی! آره راست میگی. بالاخره دخترا هم نمیتونن توی این جور موارد جواب ندن یا دیر جواب بدن.
اووووووووووخی اگه به من رفته باشه پس خعلی خوشگله!!
(نوشابه خانواده) پــــــــــــــــیییییییس!!!!!
چقده خوشحالم که نگاه و نگرشت انقدر خوب و عالیه
وقعا هم جای شکر داره. خوشحال بودن و شاد شدن و شاد بودن خدا رو شکر .خوشحالم خعلی
آره جیگی . فکر میکردم حافظ و حبس کرده باشی واسه همین خودم برات فال گرفتم
یه غزلی اومد که بیت بیتش گویا بود
حافظ یه نوشابه برای باز کرده تگری!!!
عاشق شیطنت وهجانم ولی سعی میکنم زیاد بروزش ندم
اوووووووووووخی شعر غم ناک
این می بینی؟ آخر ش خیلی باحاله
بیت آخرش م خیعلییییییییییییییییییییباحاله

دووووووووووووووووسم داری، من بیــــــــــــــــــــــشتر
مرررررررررررررررررررررسی جیگر که میای خوشحالم میکنی
تا زودی برگردی هاااااااااااااااااااا
بووووووووووووس

سحر شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 15:27 http://acnc.mihanblog.com/

سلام ..!
کلک ..!
واسه تو نوشته بوده ؟
حالا چرا زدی تو ذوقش بیچاره رو ؟
گنه داره ها ! عاشق طفلی !

سلااااااااا سحری



اووووووخی! از کجا دونستی

نمیخواستم زیاد پر رو بشه خوب نیست بدونه منم عاشقش م
حافظ میگه:
میان عاشق و معشوق، فرق بسیار است/
چو یار ناز نماید، شما نیاز کنید/

مرغ عشق شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 16:12 http://www.yardeli.blogfa.com

پروین جون بدو بیا دخملی منو ببین!
نمیدونم کجا نظر خخوصی بدم رمزشو بهت بدم!

بـــــــــــــــــــه سییییییییییییییلوم مامان مرغ عشق جونم
همین جوری هم زیر کامنتت بنویسی خصوصی مات قبول دایم جیگری بدو بیا رمز و بگو بیایم دخملی رو ببینیم

مرغ عشق شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 16:14 http://www.yardeli.blogfa.com

پروین جونم از نونو خبر نداری؟؟؟؟؟؟؟؟
نگرانشم!

وووووووووی مامان مرغ عشق انقده نگران میشه واسش ضرر داره هااااا
نگران نباش میاد نونو جونم

نسیم از بهشت شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 16:25 http://nasime.mihanblog.com

سلام دوست جون
خوبی ؟
خوب کرده!
عجب حرفی ! باس با طلا نوشتش

سسسسسسسسسسسیلوم نسیم جونم از بهشت
خووووووبم جیگر تو خوبی؟
هییییی! به این میگن یه عاشق درست حسابی!
نمیترسه از اینکه همه بدونن که طرفشو دوست داره
الان طرف ازدواج کرده جرأت نداره بگه: دوستت دارم. حالا فدا شدن پیش کش

فرانک شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 19:56 http://fjoon.blogfa.com

سیلوم بقوری
خوبی؟خوشی؟چه خبرا
میگم تو خبری از نونوچه نداری

بــــــــــــــــــــــــــه داوشی خودم
خوووووووووبمخووووووشم
خبر خاصی نیست کتاب میخونم. پارک میرم
تو خوبی ؟ چه خبر؟ مسافرت نرفتی دیگه؟
منم اومدم وبلاگش دیدم نیست نگران شدم ولی حالش خوبه میاد

zss یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 00:53

سلااااااااااااااااااااااااااااااام...منم امروز ازاد شدم
هوووووووووورااااااااااااااااااااااااااا
ههههههههههههه چه باحال بود بیچاره علیرضا


میگم خاله پروینننننننننن....گلیلیلییییییییلیلیلللللللللی
اسم نینی چی شد ابجی؟؟؟
مبارکککککککککهههههههههههههههه

هوووووووووووووووووورررررررررررررررررررا بالاخره آزاد شدی
بیب بیب هواااااااااااارا
وقتی عاشق شده باید ناز معشوقشم بخره دیگه
آره گیلیلیییییییییلیییی
اسم نی نی رو گذاشتیم مهسااااااااااااااااااا
مرررررررررررررررررررررررررسی عمممممممممممه خانوم بلا!

نسیم از بهشت یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:19 http://nasime.mihanblog.com

تو خبری از نونوچه نداری ؟

نونوچه جونم اینا حالش خوبه میاد خودش زود زود
نگران نباش جیگلی

zss یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 19:28

سلام خاله روانشناس خودم
اپم خاله جون بدو بیاااااااا

سسسسسسسسسسیلوم ZSSجونم
چـــــــــــــــــــشم عمه جونم اینا

مرغ عشق یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 20:22 http://www.yardeli.blogfa.com

واای پروین جونم بگو چه جوری نظر خصوصی بدم تا مرز رو بهت بدم!
خیلی گشتم ولی ندیدم کجا نظر خصوصی میدن!

اشکال نداره الان میام بهت میگمممممممممممممممم

نونوچه یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 20:41 http://nonoche.blogsky.com

جیگرم حال اومد
چه جمله خنکی بوووووووووووووووووووود جوجه هسته ایی من
تو این گرمای تابستون می چسبه

هووووووووووووووووورررررررررررررررررررررررا
جمله ش تگری بود همچین توی دمای 40 درجه چسبیداااااااا
جمله ای به خنکای بهــــــــــــــــــار

المیرا بی خیال یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 21:49 http://www.yshmm.persianblog.ir

هوفیییییییییی
من فقط گذاشتم تو خوشت بیاد اجیییییییییی

هییییییییییییییی
وووووووووووووووووووی ملسی جیگولوییییییییییی

نونوچه یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 23:03 http://nonoche.blogsky.com

کامنتم کجاست؟

کامنتت و تأید نکردم بیای بگی کامنتم کوووووووووو

نسیم از بهشت دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:48 http://nasime.mihanblog.com

منظورم از جمله ای که باس با طلا نوشتش (غلط کردی )بود ها !!!

ای باااااااااااااااااااااااااااااااابا
خب از اول موضع خودتو مشخص کن دختر مردم به اشتباه نیوفته
غلط کردی رو با طلا بنویسی بعد اینم کنارش قاب کنی بزنی به دیوار همچین عمق ماجرا رو بیشتر میرسونه

فرانک دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:00 http://fjoon.blogfa.com

اره ابجی بد جوری داریم حال میکنیم
نمی دونم چرا بی خبر غیبش زد یهو
نه دیگه تو خونه بیدیم فعلا

هووووووووووووووورررررررررررررررررررا چه خوب که داری حال میکنی
نونوچه بیخبر میره بیخبر هم میاد یهوییییییییییییییی
آخییییییییییییییییییییییییی ما هم همیشه توی خونه ایم

وحیده دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:42

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام!
چطوری جیییییییییییییییییییگر؟!!!
دیدی زودی اومدم!!! من دختر حرف گوش کنی هستم!!!(هیشکی نه من!!!!!!)
با کتاب موافقم! ولی باشگاه!!!!
حوصله ام نمیگیره بره باشگاه!!! نه این که من نیازی به باشگاه ندارم٬ باربی ام!!!!؟ (نوشابه تگری!!!!)
دوستم زنگ زد بهم گفت میایی بریم باشگاه منم نه این که عاشق باشگاهم٬گفتم نه!!!!!!!!
رفتم کتاب در آغوش نور۳ رو گرفتم!!! انقده ذوق دارم که نگو!!!!!!
(این همون کتابیه که برات تعریف کردم!درباره تجربه نزدیک به مرگه!!!) فعلا تا شماره۳ش دارم!میخوام همشو بخرم!!!!
عااااااااااشششق این کتابام!! اصلا میگم تجربه نزدیک به مرگ دلم قیری ویری میره!!!! وای مادر جان!!!یعنی میشه منم تجربه اش کنم!!!
کی میگه دخترا زود جواب میدن؟؟؟
یه پسره چند روز بود هی مزاحم میشد!!!! هی میخواست جواب بدم! منم کلی کشوندمش آخرش بهش ضدحال زدم تمیز!!!!
اتفاقا هیجان و شیطنتت رو خوبم نشون میدی! البته کسایی که بهت نزدیک باشن متوجه میشن!!!!
اوخی میدونستی حبسش کردم!!! خوب منو شناختی ها بلا!!! آره واقعا هم گویا بود!کلمه به کلمه اش!
حافظ هم فهمید من چه گلی هستم خودم نفهمیدم!!!!
یه موقع هایی همچین به خودم و واکنش هام غبطه میخورم!!!! تا حالا دیده بودی؟!! واقعا یه موقع هایی همچین خودمو تحسین میکنم که خودم میمونم تو کف خودم!!!
اما بعضی موقع ها...پدر خودمو در میارم اساسی٬از بس تو سری به خودم میزنم!!!! جان من تا حالا همچین آدم خل و چلی دیده بودی!!!!!!!!!
خیلی از شعره خوشم اومد!! مال بچه های دانشگاه خودمونه!!از سایت کش رفتمش!!!!! بفهمه با چوب دنبالم میکنه!!! مال خانم ملیحه آقایی پور ه!!!
کاری باری؟
دووووووووووووووووووووووست دارم!
فعلا...

سلاااااااااااااااااااااااااااااام خوشگله
خووووووووووووووبم بلا خانوم
هوووووووووووررررررررررا همیشه همینجوری زودی بیااااااااااااااااا
دخمل باید در جای خاصی حرف گوش کن باشه
خوب نیست کلا آدم حرف گوش کن باشه
آره کتاب خوبه ولی یه فعالیت و جنب جوشی هم لازم میشه این وسطا اگه نباشه یهو انرژی آدم آمپر میچسبونه اون وقت دیگه نمیشه کنترلش کرد
اون راه رفتنت توی خونه مثل اون شکلک قرمزه میشه
باشگاه رفتن حوصله میخواد راست میگی ولی اگه مربی ش باحال باشه حوصله ش خودش میاد
بله دیگه شما که زدی روی دست باربی. این تعریفایی که حافظ از تو کرد دیگه معلومه دیگه
ووووووووووووی من تا حالا از این کتابا نخوندم این معلم دینی ها یه چیزایی میگفتن منم فکر میکردم که این کتابا هم همون حرفاست!
چیقده خووووووووووووووب که ذوقیدی جیــــــــــــــــگی
چند تا جلده؟ یکی شو بیار منم بخونم ببینم چه جوریا ست
آخی اتفاقا دیشب بعد از شام داشتیم با مامانم و خواهرم سر همین تجربه های نزدیک به مرگ حرف میزدیم یه دور تجربه شو داشتم. حس جالبیه
تجربه مرگ زوده الان ولی نزدیک به مرگش خوبه
پسرا از همین نقطه صعف دخترا استفاده میکنن دیگه! هی یه چیزی میگن که دختره نتونه جواب نده
مزاحم ت رو هی میکشیدیش این ور و اون ور بعد بهش یمگفتی
چرا انقدر خسته و فرتوت و بی شعور شده ای
وووووووووووی راستی؟ خوب نشون میدم؟ همیشه میترسم که نکنه زیاده روی کنم
باز خیلی خوب که کسایی که بهم نزدیکن متوجه میشن.
اعتماد به نفسم چسبید به طاق
آره دیگه مگه میشه بعد دو سال دوستی نشناسمت جیگی
درسته یه وقتایی یه اشتباهایی صورت میگیره ولی از قصد نیست
منم که میگم تو دخمل خوبی هستی ولی خودت باور نداری.
خدا نکنه که یه اشتباهی انجام بدی یا فکر کنی که اشتباهی کردی اونقت دیگه چشمت و روی همه خوبی هات میبندی و تا میتونی خودتو اذیت میکنی
دیوووووووووووووونه چرا روی خودت اسم خل و چل میذاری
من و مژگان و تو خیلی مثل هم ایم!!!! یه وقتایی دو به دو وجه مشترکون بیشتر میشه
اهـــــــــــــــــــــــــان رفته بودی سراغ اون سایته پس!!!!
آره شعر قشنگیه. بازم بچه های دانشگاه خودمون
اگه بدونن توی وبلاگ من گذاشتی دعوات نمیکنن! نه که من خعلی معروفم و وبم پربازدیده!!!!!( این دیگه از حد نوشابه فراتر بود! درحد بمب هسته ای ترکوندن بود!!!)
کاری ندارم جیگی! نه چـــــــــــــــــــرا یه کاری دارم!
زوووووووووووووووووووووودی بیا دوباره
مرررررررررررررررررررررررررررررررسی بلا
منم خعلللللللللللللللللللللی دوست دارم

نونوچه دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 19:47 http://nonoche.blogsky.com

هه هه هه هه کامنتم رو دیدم

هوووووووووووررررررررررررررررررا
منم نونو جونم و دیدم

نونوچه دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 19:48 http://nonoche.blogsky.com

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااای عاشقتم نانا
نمیدونم... رسپینا دوستش که گفت فعلا ترک نت... موشو درگیر کارای دانشگاهیش بود
بچم رشته ش انیمیشنه... داره یه شرک ایرانی می سازه
نوچ!!!
همون که من گفتم

مررررررررررررررررسی جیگلی
منم میمیرم واسه نونوجونم
وووووووووی چه باحال فکر نمیکردم موووشووووووو دانشگاهی باشه اونم رشته انیمیشن
به به دیگه نور علی نور شده! شرکتم که داره میزنه
حتما تو رو واسه دوبله استخدام میکنه
چه اسم باحالی هم واسه شرکتش انتخاب کردی

المیرا بی خیال دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 20:34 http://www.yshmm.persianblog.ir

اره دیگه با حال بود

معلومه دیگه مگه میشه تو پست بذاری و باحال نباشه

وحیده سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 00:07

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام!
نیناس خودم چطوره؟
دیگه جدی جدی وبت شده خونهء خاله ام!!!!! زیادی زود زود میام!!!!!!
تقصیر خودته دیگه یه چیزایی جواب میدی که
آدم نمیتونه خودشو کنترل کنه و نظر نذاره!!!!!!!
پروین واقعا تو تجربهء نزدیک به مرگ داشتی؟؟؟؟؟ نه...جان من بی شوخی!!!در این مورد حساس با من شوخی نکن ها!!!
اصلا مطمئنی معنیش رو درست میدونی؟
تجربه نزدیک به مرگ یعنی برای مدتی قلبت از حرکت بایسته و یه چیزایی رو از عالم بالا و خونهء اصلیمون تجربه کنی!!!
چیزایی ببینی که واقعا خارق العاده اس!!!چیزایی که مربوط به خدا و حقیقت هستی باشه!!مثلا:فرشته ها و بهشت و تشکیل کرهء زمین و حالات خیلی خیلی خاص!!!
تو اینا رو دیدی؟؟؟
زودی جواب منو بده!!! حالمو دگرگون کردی!!! این حالات و دوباره بودن در کنار اصلیت هام آرزوی همیشگیه منه!!
این مجموعه کتابا ۱۰ جلده!!! هر کدوم مربوط به تجربهء والای یه نفره!! و من بی صبرانه منتظرم تا تمامش رو بخونم!!!!
همین ۳شو هم که گرفتم انقدر ذوق و هیجان دارم که هنوز دو روز نشده گرفتمش٬ کلی شو خوندم!!
نمیدونی انقدر هیجان دارم و دلم میخواد تو هم تو این تجربه شرکت داشته باشی که حتی به فکر تایپ کردن کتابه شدم برات!!!! آخه فکر کردم کو تا ما همو ببینیم تو این گرما!!! البته دست گرفتن کتاب چیز دیگه ایه!!
ولی باز انتخاب با توئه!!! کدوم رو میپسندی؟
چرت و پرتای معلم دینی های متعصب رو ول کن!!!! البته با روشن فکراشون موافقم ها!!!
نه خیرم دیگه سراغ اون سایته نمیرم!!!! اصلا دیگه از این فکرا درباره من نکن!!!!
دیدنش مال همون زمان جاهلیته!!! اما الان برات گذاشتمش!
آره!!دقیقا همین طوره که میگی!!!آخه من رو اشتباهاتم بی نهایت حساسم!!! و این اصلا خوب نیست!!!
تا بعد نانا...

سلااااااااااااااااااام جیگلی
یهوووووووووووووووووووووووووووووو وحیده جونمی
خووووووووووووووووبم بلاتو چطوری؟
این حرفا چیه منزل خودتونه
خووووووووووبه همینجوری زودی بیااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
هیییییییییییییی! چه خوووووووووووووب
تجربه نزدیک به مرگ بود ولی نه تا این حد دیگه
در همین حد که روح بودن خودمو احساس کردم. یه لحظه احساس کردم چقدر سبک شدم
ولی این تجربه ای که تو میگی خعلللللللللللللللی باحاله. شاید تعداد کمی باشن که این چیزا رو ببینن و باز برگردن
اووووووووووووووووووخی! میخواستی تایپ کنی جیگی
خسته میشی آخه. یه قرار بذاریم هم همدیگر و ببینیم هم واسه ترم تابستون یا ترم بعد انتخاب واحد کنیم
آره با معلم دینی هایی که حرف حساب میزدن موافق بودم ولی بیشترشون حرف درست نمیزدن. فقط بلد بودن آدمو از خدا و آخرت و اون دنیا بترسونن
من که فکر بدی نکردم درباره تو بلا
جیگر به جای اینکه انقدر به اشتباهات فکر کنی روی نقاط مثبتت تأکید کن. درسته آدم اشتباه میکنه ولی اصلا جای مجازات نداره.
تا زووووووووووووووووودی دوباره بیا جیـــــــــــــــــــــگی

فرانک سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 15:17 http://fjoon.blogfa.com

بدو بدو بیا اپم

هوووووووووووووررررررررررررررررررررررا
میاممممممممممممممم الان

سحر سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 17:26 http://acnc.mihanblog.com/

آخیییییییییییی!
خییییییییییییلی شیطونی ها ..!!1
ولی جدن خیلی با حالی ..!!!

نونوچه سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 23:16 http://nonoche.blogsky.com

کجایی؟!

الان میاااااااااااااااااااااااااااام نونوچه جوووووووووووووونم

ستـاره ی تنـها چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 21:13 http://www.be-sadegie-sokoot.blogfa.com/

سـلام پرویـن جووونـم!

وااای عجـب سـوژه های جالبـی تـو کوچـه پیـدا میشـن!!

خیلـی بانمـک بـود!

روز جوانـت مبـارک عزیـــــزم!

سلااااااااااااااااااااااام ستاره جوووووووووونم
آره اینا که نوشته های روی دیواره!
آدمای توی این کوچه ها خیلی سوژه های باحال تری ن!
حیف که نمیشه ازشون عکس انداخت
وووووووووووووووووووووووووووی مرسی
روز جوانننننننننننننننننننننن بر تو هم مبااااااااااااااااارک

المیرا بی خیال چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 21:58 http://www.yshmm.persianblog.ir

رفتی سایتش خوکشل بوووود !!

رفتم ولی همه نوشته هاش خارجکی بود نتونستم بخونم

محمود عراقی جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 20:22 http://mahmoodaraghi.parsiblog.com

سلام
ممنونم از حظورتون اول بگم که فعلا هندونه ها در نیومده اند یعنی الان یا خیلی کوچک هستند یا گل هستند
بعد گوشیتون هم سونی اریکسون w910i هست
و بعد این که اینمدل ادمهای بیکار هم زیاد هستند هم نا منظم چون دوست دارند الکی دیوار رو خط خطی کنند و بعد هم نادان هستنداین رو نمیتونم توضیح بدم.

سلام آقای عراقی.
خواهش دارم. چرااااااااااا!!!؟
اینجا که هندوانه میارن به شعاع 20 سانتی متر!!
حتما هندوانه های اونجا نرسیدن!
هییی! بله گوشیم سونی همین مدلی که گفتید هست.
از کجا متوجه شدید؟؟!
بیکار که نیستن یه هدفی دارن! ولی خب راه رو اشتباه اومدن.
این نادان بودن رو قبول دارم. ولی این نادانی از روی بی اطلاعی هست.
کوتاهیی که پدر و مادرا و جامعه و مدرسه در حق بچه ها میکنن.

DANNART شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:33 http://DANNART.BLOGFA.COM

گیلیلیللیلیلیلییلللیلییلیلی دس دس دس دسسسسسسسسسسسسسسسسس

حالا بیا وسط قرش بده حالا اها.........................................
اشتی کردن[نیشخند]
شیوولی دستتو بده من
هستی دست شهابو بگیر
اشکان بیا اینجا
کیلیلیللیلیلیلیللیلیللیلیلیلیلییلیللیلییییییییییییییییییی
نگاه چه رقصی میکنه لامصب[زبان]

یهووووووووووووووووولویووووووووووییییییییییییی
وای شرمنده میکنی
حالا انقدر هم دیگه قشنگ نمی رقصم
به به آشتی کنون همه جا! بزن و بکوب همه جا!
دانارت مث ماه می مونه.... بقیه اش دیگه نمیشه خوند
پا شدم بیااااااااااااااااااااااام ببینم چیخبره

المیرا بی خیال شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 15:21

زیاد سر به سرم میزاره
ولی مهربونه
کلا بچه ی خوبیه

هیییییییییییی! چی خوب
هووووووووورررررررررررا این مهربونی خیلی نکته مهمیه
نتیجه گیری هم خعلی مهمه که آدم در کلا که بررسی میکنه به نتیجه مثبتی دست پیدا کنه
پس...خووووووووووووووووووووش به حالت

ارغنون شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 15:38 http://www.arghanoon89.blogfa.com

سلااااااااااااااااام روانشناس گلممممم...
چطووووووریایی؟؟؟؟
قربونت برم من که همه ش به من سر میزنی و اینقده پرانرژی کامنت میذاری که کیف میکنم بخداااااااااا.....
میخوااااااااااااامت....
یه دونه ای......
آپممممم...بدو بیا روانشناس جیگمل خودمممممم

سلااااااااااااااام ارغنون جووووووووونم
خووووووووووبم جیگر
ووووووی خدا نکنه
ای جان داره اعتماد به نفسم میچسبه به سقف
جیگر خودت پر انرژی پست میذاری کامنتا بازتاب نتیجه پست ها ست دیگه
وووووی مرسسسسسسسسسسی
با اجازه بزرگترا بلـــــــــــــــــــــه
هیییییییی دیگه دارم ذوق مرگ میشم
بدو بدو اوووووووووووومدم

ستاره ی تنها شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 16:19 http://be-sadegie-sokoot.blogfa.com

سـلام پرویـن گلـم.

قربـون خـودت و دقتـت بـرم!

کامـلا بـا حرفـات موافقـم!

عیـد تـو هـم مبـارک عزیـزم!

سلااااااااااااااااااام ستاره جونم
هیییییی! وووووووووووووی مررررررررسی نفس
چــــــــــــــــــــــــیقده خووووووووووووووب
منم با پست های تو خعلی موافقم
مرررررررررررررررررررررررررررسی ستاره جونم

مرغ عشق شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 16:37 http://www.yardeli.blogfa.com

درووووووووووووووووووووود بردخملی خوشجیلم!
دخملی کجاهایی؟؟؟؟؟
حالت خوبه فدا شم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نیشتی!
من واست نظر خخوصی میدم تو واسم نظر اشکارام نمیدی!

هوووووووووووووووووورررررررررررررررررااااااااااااااااااااااا
مامان جون مغ عشقمی اوووووووووووووومده
من توی وب مامان جون خووووووووووودم بودم
حالم م خوووووووووووووووبه . جیگی خدا نکنه فدای من بشی
اونوقت دیگه من برم برای کی کامنت بزارم بگم دووووووووووووووووووووووووووووووووسش دالم
نبودم ولی اووووووووووووووووووومدم
داداشم کچل کرد این رایانه رو البته من بیشتر کچل شدم
اووووووووووومدم واست یه نظر خصوصی بلند بالا گذاشتم یه 4 تایی هم نظر آشکاراااااااااااااااااااا یعنی ثبت نشده؟؟؟

المیرا بی خیال جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 18:54 http://www.yshmm.persianblog.ir

3شنبه عقد اجیمم بود

راااسسسسستی چرا کم پیداییییییییی
چرا دیگه سر نمیزنی

هوووووووورررررررررررررا مبارررررررررررررررک باشه
این داداشم نمیذاره که!!! همش چسبیده با رایانه
میاااااااااااااااااااام جیگلی جووووووووونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد